جوک خنده دار

به زمین می زنی و می شکنی ، عاقبت شیشه ی امیدی را ، سخت مغروری و می سازی سرد ، در دلی آتش جاویدی را ، دیدمت وای چه دیداری وای ، این چه دیدار دل آزاری بود ، بی گمان برده ای از یاد آن عهد ، که مرا با تو سر و کاری بود ، باز لب های عطش کرده ی من ، لب سوزان تو را می جوید ، می تپد قلبم و با هر تپشی ، قصه ی عشق تو را می گوید ، بخت گر از تو جدایم کرده ، می گشایم گره از بخت چه باک ، ترسم این عشق سرانجام مرا ، بکشد تا به سرا پرده ی خاک . (فروغ فرخزاد)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

شنبه 14 تير 1393برچسب:, | 1:1 | تیموررضائی شهریور |